آيه ولايت در قرآن
بسم الله الرحمن الرحيم
انما وليكم الله و رسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلوه و يؤتون الزكوه و هم راكعون
آقاي ليند اين بار به سراغ آيه ولايت ( آيه 55 سوره مائده ) كه به اجماع نظر تقريبا همه محدثين و راويان حديث و تاريخ اسلام ، در شان مولي الموحدين ، امام علي ابن ابيطالب (ع) نازل شده است ، رفته و با دلايل بسيار ضعيف سعي در نفي اين فضيلت بزرگ الهي در مورد اميرالمومنين علي (ع) مي نمايند
با توجه به اينكه اين بحث بنوعي مكمل بحث قبلي در خصوص ولايت امير المومنين علي (ع) مي باشد، دلایل ایشان را بررسی می کنیم.
اين داستان دروغ را زياد شنيده و خوانده ايد که علي(ع) در حال نماز بود که سائلي از راه رسيد و طلب کمک کرد و چون علي(ع)صداي او را شنيد در حال رکوع به انگشتريش اشاره کرد و سائل جلو آمد و انگشتر را بيرون آورد و آنگاه اين آيه نازل شد که انما وليکم الله و رسوله و الذين آمنو الذين يقيمون الصلوه و يوتون الزکوه و هم راکعون و اين آيه در مورد علي(ع) و اين عمل او نازل شده است؟اصولا اين آيه ربطي به اين داستان دروغين ندارد .
بنده از ايشان مي پرسم معيارهاي دروغ دانستن يك حديث از نظر ايشان چيست ؟ وقتي قرينه هاي بسياري در خود اين آيه صحت اين روايت را تصديق مي كند و اكثريت قريب به اتفاق محدثين اهل سنت (علاوه بر عموم محدثين شيعه ) نزول اين آيه را با اسناد مختلف و متواتر ، در شان امام المتقين علي بن ابيطالب (ع) وارد مي دانند و صحت اين روايت بنا به دلايلي كه ذيلا آورده مي شود كاملا مورد پذيرش عقل نيز هست . با چه معياري و مدرکی، سخن پروردگار عالميان را در مورد امام علي (ع) دروغ مي انگارند؟
لازم به ذكر است با وجود اين كه شان نزول اكثر آيات قرآن بيش از دو يا سه راوي ندارد ، در مورد شان نزول اين آيه بخصوص قرآن، علاوه بر منابع شيعه ، متجاوز از سي كتاب از معتبرترين منابع اهل سنت نيز به عناوين ذيل الذكر ، روايت مذكور را تاييد كرده و شان نزول آن را در مورد امام علي (ع) و زكات دادن ايشان در موقع ركوع صحيح دانسته اند .
برخي از منابع عبارتند از :
ذخائر العقبي محب الدين طبري ، صحيح نسايي ، مسند ابن شيخ ، مسند ابن مردويه ، تفسير در المنثور ، كنز الاعمال، الكافي الشاف ابن حجر عسقلاني ، لباب النقول سيوطي ، نور الابصار شبلنجي ، فتح االقدير و همچنين جامع الاصول علامه قاضي شوكاني، تذكره سبط ابن جوزي، اسباب النزول واحدي، الجمع بين الصحاح السته ، تفسير طبري ، تفسير در المنثور ، مفاتيح الغيب رازي و کتابهاي متعدد ديگر.
با اين حال چگونه مي توان اين همه احاديث را ناديده گرفت در حالي که در شأن نزول آيات ديگر معمولا به يک يا دو روايت اکتفا مي شود . گويا تعصب و غرض ورزي اجازه نمي دهد که بعضي ها اين همه روايت و اين همه گواهي علماي هر دو فرقه اهل سنت و شيعه را بپذيرند . و بنابراين جاي تعجب نيست آقاي ليند به راحتي به اين حديث متواتر مارک دروغ مي زند و حتي احتمال درست بودن آن را هم رد مي کند .
دليل اول -الذين در اين ايه جمع است اما علي مفرد است در قران هر جا که الذين امده است منظور هر کسي است مثلا الذين ينفقون اموالهم في سبيل الله يا الذين يقاتلون في سبيل الله... و موارد ديگر اما الذي معناي مفرد دارد و منظور از ان شخص معلومي است مثلا الم تر الي الذي حاج ابراهيم ...که منظور نمرود است يا او کاالذي مر علي قريه ...که منظور عزير پيامبر است فکر کنم دليل نخست نياز به تو ضيح ديگري ندارد.
جواب :
در ادبيات عرب مکرر ديده مي شود که از مفرد به لفظ جمع تعبير شده است . در قرآن نيز اين مساله به وفور ديده شده است . يک نظر اجمالي به شان نزولهاي آيات قرآن نشان مي دهد که در اکثر موارد آيه اي که بخاطر عمل يک فرد واحد نازل شده است با الذين شروع شده و خطاب جمع دارد.
مثلا آيه 172 سوره آل عمران که در ماجراي جنگ احد نازل شده است :
الذين قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ايمانا ..... بسياري از مفسران شان نزول آن را درباره نعيم بن مسعود که يک فرد بيشتر نبود مي دانند .
و همچنين در آيه 52 سوره مائده مي خوانيم : يقولون نخشي ان تصيبنا دائره ... که در مورد عبدالله بن ابي نازل شده است . و همچنين در آيه اول سوره ممتحنه ، آيه 8 سوره منافقون و آيات 215 و 274 سوره بقره و آيه 135 سوره آل عمران تعبيراتي ديده مي شود که عموما به صورت جمع است ولي طبق آنچه در شان نزول آنها آمده ، به يک فرد واحد اشاره دارند. فكر مي كنم رددليل اول آقاي ليند نياز به توضيح ديگري ندارد.
دليل دوم- اقامه نماز - يقيمون الصلوه - يعنی انجام همه ارکان نماز بشکل مطلوب ... که شامل رکوع هم ميشود ..اگر منظور ايه رکوع نماز باشد اوردن ان پس از اقامه بی معنی است بعبارت ديگر در اقامه نماز رکوع وجود دارد
به جمله زير دقت كنيم : قرآن مي خواندم و در حين خواندن سوره مائده اذان گفته شد... آيا مي توانيم بگوييم كه چون در اول جمله به خواندن قرآن اشاره شده و قرآن شامل سوره مائده هم مي شود پس عبارت ( در هنگام خواندن سوره مائده ) يك عبارت اضافي است و نبايد گفته شود . اين ديگر چه استدلالي است؟ آيا آدم عاقل مي تواند چنين استدلالي كند؟
مثال هايي از اين قبيل ، بيشمار مي توان آورد اما فكر مي كنم مثال مذكور به حد كافي روشن بود وهيچ لزومي به ذكر مثال ديگر نيست.
دليل سوم- در زمان پيامبر کسی انگشتر بدست نميکرد . رسم داشتن انگشتر مربوط به سالها بعد است ..حتی زمانی که پيامبر نامه ای به کسری پادشاه ايران نوشتند اصحاب به ايشان گفتند اين نامه مورد قبول ايرانيان نيست زيرا انها در زير نامه مهر ميزنند و مهر انگشتری خاص يک رهبر است لذا رسول خدا فرمان داد مهری با عنوان لااله الا الله و محمد رسول الله ساختند و در زير نامه زدند . در هيچ جای ديگری حتی برای يکبار نقل نشده که پيامبر انگشتر بدست ميکرد همينطور در مورد علی نيز اينگونه بود در حاليکه مثلا کيفيت لباس پوشيدن يا غذا خوردن انها نقل شده است